- علی اسفندیاری
- چهارشنبه ۲۱ تیر ۹۶
- ۱۲:۲۲
همیشه دوسش داشتم
مخصوصا وقتی تو هوای خنک اول صبح میومد
از همون دوران کودکی که به مدرسه میرفتم و تو راه میومد
هنوز هم وقتی باد خنک میزنه سرشار از ذوق کودکانه ای میشم که نمیشه توصیفش کرد
میرم پنجره رو باز میکنم تا باد خنکش به صورتم بخوره و بوی دل انگیز اونو استشمام میکنم
و میدونم که اون میاد
تا اینکه آروم آروم صدای پاش میاد
دلم میخواد برم بیرون به استقبالش
دستامو باز کنم و به بالا نگاه کنم
چشما مو ببندم و منتظر بشم تا اولین بوسه رو روی صورتم بذاره
یک احساس وصف ناشدنی بهم دست میده که غیر قابل توصیفه
نشستن اولین قطرات باران روی صورتم
و باد خنکی که دست لای موهام میکشه و صورت منو نوازش میکنه
من عاشقتم ای صبح بارونی عاشقتم
واااای به رقص آمده اند برگ درختان
از موسیقی بینظییری که مینوازند قطرات هنرمندت بر پشت بام ها و پیچا پیچ ناودان ها