کامنت خصوصی

  • علی اسفندیاری
  • جمعه ۲۶ آبان ۹۶
  • ۱۸:۴۱

شیطونه میگه اسکرین شات بگیر از صفحه کامنتا و به نمایش بزار تا بیشعوری بعضی ها مشخص بشه 

خواهر عزیز 

داداش گلم 

اینجا تلگرام نیست 

اینجا اینستاگرام نیست 

اینجا بلاگستان است حریم و حرمتش را حفظ کن که بدجور به شرایط خاص اینجا وابسته ایم و حسابش از سایر شبکه های اجتماعی جداست 

اینجا محل یافتن بوی فرند و گیرل فرند و جاست فرند نیست 

اینجا بلاگستان است 

در میان صفحه صفحه های این بلاگ خاطرات تلخ و شیرین روزهای گذشته مان قرار دارد از شیطنت های کودکی تا فانتزی هایی از زندگی آینده و اظهارات و عقاید مان در مورد هرچیزی که برای مان مهم بود مجبور نیستی بخوانی حال که خواندی اگه مخالفی مجبور نیستی و ادب و شعور خانوادگی تو نمایش بدی 

انقدر هم پیام ندید فالو کن تا فالو شی اصلا نمیخوام فالوت کنم چون بلد نیستی بنویسی اینجا اینستاگرام نیست که بخاطر جنسیتت و عکس های خودت و رفقات چندین کا فالور گیرت بیاد اینجا باید هنر نوشتن داشته باشی 

  • نمایش : ۹۷۶
  • کلمات
    فضای وبلاگ نویسی دیگه مثل قدیم نیست :(
    آره متاسفانه 
    خیلی ها با برداشتی که از فضای تلگرام و اینستاگرام داشتن اومدن پیج زدند و دنبال فالور هستند که اصلا جو بلاگستان رو بهم ریختند 
    راستش دلم بد جور هوای بلاگستان 5_6 سال پیش رو کرده و بلاگر هایی که رفتند و پیجشون بسته شد 
    banooye bahar
    دیروز وقتی این پست شما رو دیدم 
    با اینکه کامنتی خصوصی  نگذاشته بودم ،رفتم قطع دنبال رو هم زدم .
    وبلاگ ما هم همینه دوستان  میان خصوصی 
    نباید توجه ای داشت


    وا چرا لغو دنبال کردن یعنی تا این حد خشن نوشتم؟ 
    البته نه اینکه همه کامنتای خصوصی اشکال داشته باشه اتفاقا بعضی از کامنت ها باید خصوصی باشه مثلا یک اشتباه تایپی خیلی وحشتناک داشتم که عزیزی در خصوصی بهش اشاره کردند که کار بسیار خوبی کردند ولی بعضی ها یه حرفهایی میزنند آدم نمیدونه چی بگه بهشون 
    banooye bahar
    خیلی خشن ؛امیدوارم ناراحت نشید 
    برای ما عادی شده .بی توجه شدیم


    هوم 
    آره ولی بهرحال باید یه جور حالی شون کنی که دیگه انقدر بی ادبی نکنند 
    banooye bahar
    بله حق با شماست 
    یک بلاگر
    به نوعی هم با خشن نوشتن موافقم و هم نه .
    موافقم چون من هم یک روز به این عصبانیت رسیدم و پست تندی نوشتم!
    مخصوصا همین بحث دنبال کن تا دنبالت کنم . خیلی خیلی ناراحت کننده بود . و از طرفی بعضی ها رو هر مقدار خواهش می کنی یا بدتر می کنند یا فحش می دهند!
    ولی از طرفی اینطوری تند برخورد کردن هم خوب نیست .چون شاید کسی که وارد دنیای وبلاگ نویسی شده فکر می کنه اینجا هم مثل اینستاگرام کار می کنه . بهتره به جای تندی کردن باهاش که ممکنه دیگه توی وبلاگ ننویسه و ما ممکنه یک بلاگر رو از دست بدیم مخصوصا توی این روزهایی که دنیای وبلاگ ها این شرایط رو داره
    بهتره با هدایت درست و با ادبیات درست بهش یاد بدیم که اینجا شیوه کار اینطوری نیست . اینجا اگر زیادی به کسی پیام بدی یا به هدف مثلا پیدا کردن دوست دختر با پسر با کسی تماس داشته باشی کارت بیشتر مزاحمت محسوب میشه . باید این ها رو یاد داد. فرهنگ سازی یعنی همین
    الان فالو و ان فالو اذیت کننده است یه زمانی هم وبلاگ های کپی کن و جقوربقور اذیت کننده بود . طرفای سال 82-83 . روزی که خود منم وبلاگ نویسی رو شروع کردم که نویسنده نبودم. منم جزو جقوربقوری ها بودم . منم کپی می کردم. ولی کسی تند باهام برخورد نکرد . راهشو یادم دادن. بقیه بلاگر ها بهم پیشنهاد دادن چرا کپی؟ چرا خودت ننویسی..
    و این شد که امروز من هستم!
    الانم وقتی کسی از اینستاگرام میاد سمت وبلاگ بهتره جذبش کنیم و یادش بدیم که راهش این نیست. ما وبلاگ نمی نویسیم که فالور جمع کنیم یا دوست دختر /پسر بگیریم . ما وبلاگ می نویسم تا دوست واقعی پیدا کنیم . تا افکارمون رو به اشتراک بگذاریم . تغذیه کنیم و تغذیه بشیم. اطلاعات بدیم و اطلاعات بگیریم و صمیمیت ایجاد کنیم . باید فرهنگ رو اینجوری ساخت . فرهنگ اینطور ساخته میشه. قطعا اون آدم توی دنیای وبلاگ ها تربیت میشه بعد صفحه اینستاگرامش رو هم درست می کنه و آروم آروم این فضای مجازی ما و محتوای فارسی ما به قالب درست خودش درمیاد و نخاله ها یا درست میشن یا حذف میشن!
    به نظر من راهش اینه . راه درستش اینه
    بله 
    با پیشنهاد عالی شما موافقم اما بعضی وقتها آدم نمیتونه جلوی خودشو بگیره باید یه جوابی چیزی بده من قصد ناراحت کردن کسی رو نداشتم فقط میگم مجبور نیستی بخونی حالا که خوندی چرا فحش؟ 
    در هر صورت انتقاد شمارو با جان و دل میپذیرم 
    یک بلاگر
    :)
    ممنونم
    خواهش میکنم 

    من ممنونم بخاطر همراهی تون 
    احسان ..
    اوووه چه خبره علی جون؟؟ تریپ درسمو میخوام ادامه بدم رو برداشتی..هر کی ندونه خیال میکنه دافی
    راستی گرل فرند من میشی؟؟؟!!! خخخخ
    خبر آمد خبری در راه است 
    سرخوش آن دل که از آن آگاه است 
    با اجازه بزرگترها فعلا قصد ازدواج ندارممممم چون میخوام برم سربازی خخخخخخخ 

    Unknown 96
    ترسیدم ! 
    خداروشکر که من تازه همین الان اومدم وبلاگتون و مخاطبتون نبودم :)
    موفق باشید 
    منم اون اولا که اومدم وبلاگ فکرمیکردم باید درخواست دنبال کردن بدی تا دنبالت کنند خوب کسی که اول وارد وبلاگ میشه وقتی هیچ مخاطبی نداره یه کاری باید بکنه دیگه :((
    خخخخخخخ 
    بابا اینطوری ها هم نیستا 
    جالب اینه من خودم وقتی داشتم اینو مینوشم خیلی آروم و ریلکس بودم 
    بعدا همه گفتن خیلی خشن بود 
    لطفا با لبخند بخوانید خخخخخخخ 
    Unknown 96
    :))
    خب خیلی سخته احساس و تو نوشته منتقل کردن در این مواقع بهترین کار گذاشتن آیکون لبخند کنار نوشته هاتونه :)

    هوم 
    آره انتقال احساس در متن واقعا سخته 
    بی نام
    سخت نگیر برادر! خشونت زیاد نتیجه ی عکس میده، لبخند زنان رد شو! :))
    درحالی که سر خود را به نشانه تایید تکان میدهم 
    لبخند زنان رد شده و در افق محو میشوم 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    قصه ها
    برای "بیدار کردن" ما
    نوشته شدند ؛
    اما تمام عمر
    ما برای "خوابیدن"
    از آن ها استفاده کردیم ...!