- علی اسفندیاری
- چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۹۷
- ۲۳:۱۰
ساعت از یک نصف شب گذشته بود
ساعت از یک نصف شب گذشته بود
😂😂😂😂😂 این چرت و پرتا چیه باوا، خوفناکه و فلان، 20 روز پیش برجک الهام ک میشه برجک 11 پادگان رجائی پست دادم اتفاقا هیچ چیز ترسناکی نداره جای باحالی هم هست، جای گلوله و خودکشی واقعیه ولی واقعا چیز ترسناکی نداره
برجک الهام ضلع جنوب شرقی پادگان شهید کچویی کرج نزریک به انبار نفت هست دوره اموزشی ۴۲ بودیم پسری اهل بستان اباد که هم دوره مون بود بخاطر عشقش که الهام نام داشت ساعت ۲ یا ۳ شب اسلحه اش رو رو رگبار گذاشته بود و خود کشی کرد تا سالها دیگه کسی پست نمیداد هر کس برا پست میرفت صدای میشنید و از نظر روحی بهم میریخت
خداروشکر من فقط آموزشیم توکچویی بود و پست هایی که میدادن یه وقتا تو سالنی چیزی بودخداروشکر من توکچویی خدمت نکردم
بالای برجک کسی نمیزارن پست بده ولی ۱۰۰ متر اونور ترش انبار هستش و من چند روز پیش اونجا پست بودم واقعا وقتی ازون پایین به اتاقک برج نگاه میکنی ترس وجودتو میگیره
ملت یچیزی میپرونن. داداش چیزی نمیدونی الکی نظر نده. رجایی چیه دیگه. برجک الهام برای کچویی هس واقعا هم حقیقت داره.
الکی چیزی نگید برجک الهام پادگان کچوییه و نمیزارن کسی توش پست بده
ولی پست محوطه میزارن من توی اموزشی دوبار پست محوطه دادم و واقعا ترسناک بود خیلیییی ترسناک بود
فکرشو کنید ساعت ۲ بامداد تنها باشی در حالی که هوا صاف و اروم باشه ولی توی برجک صدای باد بیاد و صدای حرف زدنای نامفهوم اولین باری که پست دادم کنارش نوبت پستم بودی ولی بار دوم پست تنبیهی بود و سر لجبازی خودم گفتم پای برج الهام میخوام پست بدم
من خودم اموزشیم اونجا بود..میشنیدم ، خودم نه
ولی هم تختیم یه شب اونجا پست داد...همش خزعبلاته ...آره یکی اونجا مرده به خاطر یه دختر ولی این صداها و فاتحه 😅😅
ما که ندیدیم
چرت نگید ، مگه ما برجک ۱۱ ( الهام ) پست ندادیم ؟ فقط سقفش جای یه گلوله مشخصه
که اونم میگن یه سر باز بوده بخاطر الهام که معشوقه ش بوده خودکشی کرده و تیر هم سقف رو سوراخ کرده
دیگه اینم ترس داره ، ریدم تو اون سربازی که کردی ریقو
سلام من شاهین هستم ، دوره ۱۱۰ جمعی گروهان قیام پادگان کچوئی که ۱۸ فروردین ۱۳۸۵ رفتم آموزشی بعدش سرباز وظیفه پادگان کچوئی شدم و شدم ارشد و منشی قرارگاه که فرمانده قرارگاه هم جناب سروان حسینی بود ، درضمن فرمانده کل پادگان هم جناب سرهنگ عید محمد ناصری بود ، اتفاق برج الهام کاملا درست هست و در برج جنوبی شماره ۱ پادگان کچویی مدتها قبل از اینکه من برم سربازی رخ داده ، ولی قابل توجه دوستان از اونجایی که حدود ۱۵ ماه من وظیفه نوشتن لوح پُستی پادگان رو در قرارگاه داشتم باید خدمتتون عرض کنم که هیچ نیروی وظیفه و سربازی برای پست دادن بعد از اون اتفاق تلخ به برج الهام وارد نشد و جلوی برج شماره ۱ در لوح پستی پادگان همیشه خالی بود و فقط نیروی پُستی بدون اسلحه زیر برج قرار میگرفت ، تا چند سال فقط در سالگرد اتفاق یک شاخه گل برای یادبود بالای برج ۱ قرار میگرفت ، درضمن نوشته های سربازی که اونجا فوت کرد تا زمانی که من سرباز پادگان بودم اونجا بود و روش رنگ نزده بودن که تقریبا وصیت نامه و داستان خودش رو نوشته بود ، خدا رحمت کنه و روحش شاد
کم کص بگید من پست محوطه اونجا بودم شما چ میدونید پست محوطه چیه دیروز اومدم ۱۴۰۰/۶/۲۹
دوره292
برجک الهام مال پادگان کچوییه که الانم در برجکو قفل کردن کسی اونجا پست نمیده من تازه ترخیص شدم میگن که برجک نفرین شدس
صد رحمت به پست محوطه پست های مسخره چهل دستگاه و سطل زباله چیبود دیگه😂😂😂
همش واقعیه اما میتونه فرمانده دستور بده که برن پست بدن اما تو لوحه نگهبانی نمیزارند آموزشی رو میفرستن پایین برجک پست بده ولی داخل برجک رونه
ما دورمون چند روز پیش تموم شد دوره294تو همین دوره یکی از بچه های گروهان اون صدا هارو شنیده بود داغون شده بود من کنارش زاغه مهمات پایینش پست دادم
من دوره ۲۵۵ بودم سه دوره تجدید دوره شدم باهم لج بودن همش برج الهام بودم خون سرباز هنوز هست جن داره ناپاک البته من وقتی داشتم ترخیص میشدم دیگه برج الهام درش قفل شد با سه همیشه دیگه کسی نمی زارم برج الهام
آقای امید من دروه ۲۵۵ کچوئیه بودم برج الهام اصلا تعطیلش کردن چطور تو بعداز ما پست میدادی سرباز آموزشی فقط یادش میدن بعدش پست محوطه یا زیر برج میزارن ن پست برجک حتی برج الهام الان سرباز میزارن ۵۰۰ متری دوره ما هروز زلزله بود تو برف بیرون میخوابیدیم یا تو مسجد الان که زندان میگن پایه بازی کم شده دوره ما چقدر متوری دادم کل زندان های استان کرمان تبعید شدم من جیرفتیا عقده ای پایه بازی نمیکردن کس کش بازی در میاوردن ولی من تا روز آخر خدمت پایه بالا شدم به یه سرباز زور نمی گفتم ولی نمیدونم متور بودم چه آدما بی رحمی بودن به نظر من پایه بازی باید فقط درحد احترام به دوره بالاتر بزارید ن که کاری میکردن چقدر سرباز فراری میشدن من اشتباه گفتم دوره ۲۵۰ بودم واقعا پرچمشون بالا بود همه ۲۵۰ منو میشناسن کی دوره ۲۵۰
من 86 سرباز خود پادگان بودم هر دو سه ماه از طرف فنی مهندسی میومدن برجک هارو رنگ میکردن گچ میکردن تمیز میکردن 5ماهم گردشی پست دادم این داستان هم قبل ما بوده بعدشم درمانگاه بودم تا آخرش ولی این ترس این سوسول بازی ها نداشتیم بچه فردیسم هستم سوال بود در خدمتم
برجک الهام مال پادگان شهید رجایی کرمانشاهه جای تیر هم مونده شماره ۱۱ هست برجک حتی شاهدین اون صحنه تو پادگان الان کادر هستن تعریف میکنن
من دوره 291بودم گردان امام حسن کد 57سلمان،
واقعا این داستان ها واقعت داشت .
فرمانده ما صادقی مهر بود جیران برجک الهام را تایید کرده.
وهم چین سرهنگ اسکندری فرمانده کل پادگان شهید کچویی .
روح اش شاد باشید.
این داستان واسه مرکز آموزشی شهید کچویی هست چون برج ۱ دقیقا پشت جایگاه افسران در میدان صبحگاه قرار داره که وقتی سربازا رژه میرفتن سرشون به سمت برج ۱ برمیگشته .من دوبار پست محوطه گشت بین برج ۱ و ۲ پست دادم چیز خاصی ندیدم ولی اگه بترسی صددرصد یه توهمات خیلی ریزی میزنی
سلام خدمت دوستان عزیز بنده سال ۹۷ برج ۱۰ شهید کچویی بودم و دوره ی آموزشی را اونجا سپری کردم اون سال برجک پلمپ بود و کسی پست نمیداد و گشت محوطه هم نداشتیم اون زمان،چه روزایی اونجا گذروندیم یادش بخیر در ضمن اون برجک هیچ ترسی اصلا نداشت خودم به شخصا با هم دوره هام اطرافش سیگار می کشیدیم
آموزشگاه سربازان زندان شهید کچویی کرج من دوره ۱۷۸ کچویی بودم اون زمان نمیذاشتن کسی بره بالای برج ۱ یا الهام
برجک الهام در پادگان شهید رجایی کرمانشاه هستش که برجک 11میشه من خودم اونجا خدمت کردم و دیدمش. حالا شهید کچویی هم احتمالا چنین چیزی داره که همش با هم بحث میکنید.
سلام من سال ۹۲ خدمت کردم گردان کربلا گروهان ایمان بودم فرمانده ماهم جناب سروان حسینی بود وبرجک الهام رو تایید کرد وگفت واقعی ..یاد ان روزگاران بخیر .جناب سروان حسینی هر جا هستی تندرست باشی
من پایه خدمتی تیر ماه ۱۴۰۱شهید رجایی هستم برجک الهام همون برجک ۱۱توی پاسدار خونه شماره ۳ و خیلی وقته که رفتن روی برجک رو ممنوع کردن و یه بخش از پله هاشو بریدن که کسی نره بالا هرکی هم پست داره باید پای برجک بمونه من پاس سوم شب بود با کلی تقلا و استرس رفتم بالا و جای گلوله ها رو دیدم و یه نوشته بزرگ .الهام تا کی به عشق تو.
من دوره ۴۸ کچویی بودم. گردان ۳ گروهان کربلا. فرمانده گردان و افسر اون شب هم سروان کادیجانی. برج ۳ یا همون الهام تو کچوییه اون کسی هم که خودش رو کشت علیرضا تشویقی بود دوست و هم دوره من. الان یهو یادش کردم همینطوری اومدم گوگل کردم برج الهام...
سلام من دوره ۱۲۳کچویی بودم کل خدمتمم اونجا بودم این داستان حقیقته همونجور که دوستمون آقای ایزدی گفت شنیدم افسر شب کادیجانی بوده
سلام من دوره۵۳ کچویی در سال۱۳۸۰ اونجا بودم و اصلا کسی رو دیگه اونجا نمیزارن پست بده بعد از قضیه خودکشی سرباز و واقعا ترسناک وتاریک بود یادش بخیر هر روز صبح دو دور باید میدویدیم خیلی راه بود تو دوره من ۳ نفر مردن یکی از طبقه سوم تخت افتاد پایین یکی دیگه میخاست فرار کنه از دیوار ۶ متری افتاد ودیگری هم انباری زده بود که تو میدون موانع سرگروهان بالگد زده بود تو شکمش که انباریش پاره شده بود وسنگ کوب کرد و مرد خیلی دوران سختی بود تا یک هفته اول قرنطینه بودیم باقیچی کوچیک ریش میزدیم صورتمون رازخم و زار میکردیم خدانیاره اون روزا رو جزو بدترین دوره های کرج بود اون موقع
برجک الهام پادگان گچوییه والعانم پلمش کردن به خاطر همین داستان من توش رفتم جای گلوله معلومه ویادگاری ها هم هنوز وجود دارن خدایی چهار ساعت اونجا پست دادم تخم بر شدم
این داستان به احتمال خیلی زیاد دروغه، از هر کی میشنوی چیزی میگه که با نفر قبلی یه جاهایایش تناقض داره
سلام به دوستان عزیز،من اتفاقی سر از این سایت در اوردم،من دوره ۴۷کچویی بودم،گروهان سلمان،یه مدت هم سرباز اونجا شدم،بعد منتقل شدم به کانون،یادمه یک سرباز خودش و با تیر زد،الان یادم افتاد که من همون روز میخواستم برای فرداش مرخصی بگیرم نگران بودم آماده باش بزنن،فرمانده قرارگاه استوار بختیاری بود که طاهر خشن اما قلب مهربانی داشت،یادمه اون موقع که رفتم ازش امضا بگیرم در حال گریه بود به خاطر این اتفاق،روحش شاد
برجک الهام الان تعطیل شده هی سرباز ها گفتن آقا از این برجک صدا میاد هی کادری ها جدی نگرفتن تا اینکه یشب یه کادری میره بالای این برجک و میبینه واقعا صدا میاد جای گلوله ها هنوز روی برجک هستش من دوره ۹۶ کچویی بودم بچه رزکان ام یگان هم افتادم کچویی این پسری که اونجا خودکشی کرده بچه بستان آباد تبریز و مال دوره ۴۸ بود علیرضا تشویقی بهش خبر دادن الهام عشقش عروسی کرده اونجا اسلحه رو گذاشته رو رگبار و خودشو کشته روحش شاد خدا هرچی دختره خیانت کاره رو لعنت کنه
من دوره ۵۵هستم
سرباز موتوری سال ۱۳۸۰
پست هم دادم دو هفته کلا
باطریساز بودم
میگفتند سال ۱۳۷۹این اتفاق افتاده
من زیر برج پست دادم تا صبح خوابیدم
برجک الهام برجک شماره ۱۱ شهید رجایی کرمانشاه هست مال پاستارخانه شماره ۳ که از زمان حادسع تا ۱۴۰۲.۴.۱۰این برجک پلمپ بود وکسی نمیتونست تو اون برجک پست بده ولی حالا برجک تعمیرشده و ورود به برجک ازاد هست روی سقف برجک جای گلوله هست و متن به یاد الهام هم نوشته شده
بخدا امروز امریه گرفتم از پادگان رفتم راسته وقتی رفتم برجک ۳ روز قلبم درد گرفت بستری شدم وجدانن راسته
منم دو سه روز پیش از کچویی تموم کردم واقعا داستانشو گفتن دیگه هیچ کس نزدیک برجک نرفت یه صدای عجیب شباش مخصوصا شب کنار برجک پست باشی
همتون چرت میگین من خودم سال ۹۷ آموزشم تو پادگان کچوئی بود برجک رو هم از نزدیک دیدم و داستان واقعی اش رو شنیدم هنوزم برجک پلمپ هست
درسته اقا کاملا واقعیه من آموزشیم اونجا بوده زیر برجک الهام پست دادم صدا میاد نباید اهمیت بدی مگ ن میترسی هرکاری کردم برم بالا ببینم نتونستم پایینشو بستن
باسلام خدمت دوستان عزیز ؛
ضمن احترام به نظرات همه عزیزان دوستمون آقای محسن ایزدی ،آقای محمدهادی فرهامی و آقای امیر درست می گن . بنده چون خودم صورتجلسه ش رو تایپ کردم اطلاع دقیق دارم . مرحوم علیرضا تشویقی فرزند حمیدرضا در تاریخ 1380/1/13 هنگام پست روی برج 5 (برج الهام ) یه نامه ی چند خطی برای معشوقه ش نوشته بود و بعد اقدام به تیراندازی کرده بود که اسلحه کلاش روی رگبار بود و تکه های مغز بنده خدا روی سقف برج پاشیده بود و بصورت نشسته و اسلحه زیر چونه تموم کرده بود . اون دوره فرمانده ی پادگان سرهنگ بکرانی ، جانشین پادگان مرحوم حاج حسین صدرایی ، فرمانده تیپ آموزش سرهنگ ناصری و فرمانده قرارگاه استوار بختیاری با ماشین هیلمن قرمز بود. فرمانده یکی از سه گردان هم استوار کادیجانی بودن و مسئول واحد آموزشی هم آقای جنگی خبوشان بودن اینا رو گفتم که به بچه های اون دوره نشونی بدم . یکی از سربازای دوره آموزشی هم که پدرش کارمند زندان مجاور ( زندان فردیس) بود هنگام خواب از روی تخت خواب طبقه دوم افتاد و متاسفانه ضربه مغزی کرد که فیلم تشییع جنازه ش و شستن جسدش داخل آرشیو پادگان موجوده .
برای تمامی دوستانی که داخل کچوئی خدمت کردن یا در حال خدمت هستن آرزوی سلامتی و توفیق الهی رو دارم .
اصلا زندان کچویی نیست مال رجایی کرمانشاهی
اینجور که معلومه همه اونجا بودن کرج کجا کرمانشاه کجا
سلام من دوره ۵۳ اونجا بودم برج ۱۳۸۸/۸
گردان ۱ گروهان حمزه فرمانده مون هم آقای مقدسی بودن فرمانده گردان آقای دریاسری و فرمانده پادگان هم سرهنگ ابراهیمی بودن یادش بخیر چه زود گذشت در مورد برج الهام بگم که مال پادگان مرکز آموزش سازمان زندانهای کل کشورهست و در ضلع شمالشرقی پادگان هست نه جنوب غربی، صبحها که میرفتیم رژه افتاب از اون سمت میومد بالا پشتش هم سیلوهای گندم و انبار نفت بود و داستانش هم میگفتن واقعیه
من یه هفته پیش اونجا پست دادم همه جاشو رنگ کردن به حاز اونجایی که پوسیدگی داره نوشته به یاد الهام از الان هرکی افتاد برجک یازده پاسدار خانه 3 اصلا نترسه چیزی نیست
برجک الهام مال پادگان شهید کچویی کرج هست من اونجا بودم آموزشی دوره ۲۹۶STD
سلام به تمام سربازان کچویی از دوره یک تا الان
این متن هارا نوشتید باعث درگیری سربازان کرج وکر مانشاه شدید من۱۰سال باجناب کادیجانی همکار بودم وتوضیح کاملش را ازش شنیدم بعضی قسمت های این داستانهایی که گفتید درسته
برجک الهام برجک۴ مرکز آموزش شهید کچوییه
این برجک همیشه دایره وجای تیر ونوشته ای ازسال۸۲ که من کچویی آمدم نداشته
سلام نظرات راخوندم اکثرا تخیلی بود اما اونی که گفته ۳نفرتویک دوره مردن ازهمه بدتر بود
یکی از تخت افتاده مرده؟
یکی انباریش ترکیده؟
یکی ازدیوار۶متری افتاده؟
فکر می کنم شما گوانتانامو خدمت کردی
مردن چیزساده ای نیست
مرکز آموزش شهید کچویی یکی از مراکز آموزشی که سربازهاش راحت وبی دردسر آموزش می بینند وخدمت می کنند
به قول جناب اسکندری
هتل کچوییه
سلام دوستان داستان برج الهام درزندان کچویی حقیقت داره علیرضاپسردایی من بود ودرسال۱۳۸۰ این اتفاق براش افتاد حامدعزیزدرست گفت فقط درموردجای برخورد گوله زیرگونه نبود بلکه توشقیقش خورده بود
سلام من سرباز پادگان کچویی بودم دوره ۳۲۴ و تازه اموزشیم رو تموم کردم و از گردان امام حسن گروهان سلمان کد۸۴
و از جایی که من شنیدم یکی به نام علیرضا تشویقی پست برجک شماره ۱۱ جنوبی بوده که پدر دختره بهش گفته بوده برو سربازیت رو تموم کن تا دختررو بهت بدم و خلاصه اونشب علیرضا تشویقی پست برجک شماره ۱۱ بوده و گوشی هم به صورت دزدکی وارد پادگان کرده بوده و بعد که زنگ میزنه خبر بهش میدن که دختررو نامزد کردن و علیرضا تشویقی هم نیزه ی تفنگ رو بیرون میاره و دستشو زخمی میکنه و با خونش مینویسه الهام و پاشو از توی پوتین بیرون میاره و تفنگ رو میزاره روی رگبار و میله ی تفنگ زیر گلوش بوده و با انگشت پاش ماشه رو میکشه
و شنیدم که عکس الهام روهم نقاشی کرده بوده داخل برجک
و اون برجک رو کامل تعطیل کرده بودن و هیجکس پست نمیداد به دلیل اینکه میگفتن دلشون نمیخاد همچین حادثه ای دوباره رخ بده برای یه سرباز دیگه ای
در داخل برجک کسی پست نمیداد و کامل پلمپ شده بود اما در زیر برجک نزدیک به انبار چند سرباز پست میدادند
من دوره ۲۹۱ بودم اتفاقا خیلی دوست داشتم اونجا پست برجک بدم ولی چون بگاهیی چیزی برا خودم نداده بودم ۲۴ ماه هم پست برجک با اسلحه دادم پرچم چهارمحال بختیاری بالا
مال کچوئی کرج برجک ۲ الان هم در برجک رو پلمپ کردن کسی حق ورود نداره ولی پست محوطه پایین برجک میری صدای صحبت کردن آدما میشنوی
دوره ۱۵۹ اگه اشتباه نکنم گردان یک سال ۸۹ سرباز کچویی بودم همونجا هم موندم بالاسر نیرو همون تایم مالمیر واسه دژبانی بود یکی دیگه هم اونجا خودکشی کرد برجک الهام ۲/۳ بار پست شب بودم حالا یا تخیل یا تلقین ولی یه صدایی میومد از راه پله هاش تایم سرهنگ ابراهیمی بود نامه زدن اون برجک پلمپ بشه