- علی اسفندیاری
- پنجشنبه ۸ مهر ۹۵
- ۱۷:۱۶
حکایت
یه کلاغ روی یه درخت نشسته بود و تمام روز بیکار بود
و هیچ کاری نمی کرد.
یه خرگوش از کلاغ پرسید:
منم می تونم مثل تو تمام روز بیکار بشینم
و هیچ کاری نکنم؟ کلاغ جواب داد:
البته که می تونی!
خرگوش روی زمین کنار درخت نشست و مشغول استراحت شد.
یهو روباه پرید خرگوش رو گرفت و خورد!
نتیجه اخلاقی:
برای اینکه بیکار بشینی و هیچ کاری نکنی ،
باید اون بالا بالاها نشسته باشی!
____________________________________________________
مردی نزد جوانمردی آمد و گفت:
تبرکی میخواهم. جامه ات را به من بده تا من نیز همچون تو از جوانمردی
بهره ای ببرم. جوانمرد گفت:
جامه ی مرا بهایی نیست.
اما سوالی دارم؟ مرد گفت: بپرس.
جوانمرد گفت: اگر مردی چادر بر سر کند زن می شود؟ مردگفت: نه جوانمرد گفت اگر زنی جامه ی مردانه بپوشد مرد می شود؟ مرد گفت: نه.
جوانمرد گفت: پس در پی آن نباش که جامه ی از جوانمردان را در بر کنی که اگر پوست جوانمرد را هم در بر کشی جوانمرد نخواهی شد .
زیرا جوانمردی به جان است نه به جامه.
____________________________________________________