خصلت های نا پسند جای خصلت های خوب را میگیرند

  • علی اسفندیاری
  • يكشنبه ۱۹ دی ۹۵
  • ۱۵:۱۵

 

چو من آیم او رود



گویند حضرت آدم نشسته بود، شش نفر آمدند، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ.


به یکی از سمت راستی‌ها گفت: «تو کیستی؟»


گفت: «عقل.»


پرسید: «جای تو کجاست؟»


گفت: «مغز.»


از دومی پرسید: «تو کیستی؟»


گفت: «مهر.»


پرسید: «جای تو کجاست؟»


گفت: «دل.»


از سومی پرسید: «تو کیستی؟»


گفت: «حیا.»


پرسید: «جایت کجاست؟»


گفت: «چشم.»


سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد: «تو کیستی؟»


جواب داد: «تکبر.»


پرسید: «محلت کجاست؟»


گفت: «مغز.»


گفت: «با عقل یک جایید؟»


گفت: «من که آمدم عقل می‌رود.»


از دومی پرسید: «تو کیستی؟»


جواب داد: «حسد.»


محلش را پرسید.


گفت: «دل.»


پرسید: «با مهر یک مکان دارید؟»


گفت: «من که بیایم، مهر خواهد رفت.»


از سومی پرسید: «کیستی؟»


گفت: «طمع.»


پرسید: «مرکزت کجاست؟»


گفت: «چشم.»


گفت: «با حیا یک جا هستید؟»


گفت: «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.»


  • نمایش : ۲۰۱
  • ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    قصه ها
    برای "بیدار کردن" ما
    نوشته شدند ؛
    اما تمام عمر
    ما برای "خوابیدن"
    از آن ها استفاده کردیم ...!