زنده ام یادم نکردی بر مزار من نیا

  • علی اسفندیاری
  • يكشنبه ۱۴ آذر ۹۵
  • ۱۴:۵۵


زنده ام یادم نکردی بر مزار من نیا

شیشه ی قلبم شکسته دست تو ای بی وفا



سنگ دل جرمم چه بودنامهربانی کرده ام؟

با من ِ دلخون شده نامهربانی پس چرا ؟



تا قیامت حال من خوش نیست چون ویرانه ام

درد بی درمان من هرگز نمی یابد شفا



مثل سربازی که در جنگی بدون اسلحه است

من پذیرفتم شکستم را فقط داند خدا



تو خود ِمن بودی من سایه ای دنبال تو 

هیچ میدانی که در حق خودت کردی جفا؟



این وصیت نامه ی سنگ صبور غصه ها 

زنده ام یادم نکردی بر مزار من نیا


جواد الماسی

  • نمایش : ۲۶۱
  • لا نتوری
    شعر پر معنایی بود اما از نظر وزن سنگینه بنظرم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    قصه ها
    برای "بیدار کردن" ما
    نوشته شدند ؛
    اما تمام عمر
    ما برای "خوابیدن"
    از آن ها استفاده کردیم ...!