داستان طنز کارتت را نشانش بده

  • علی اسفندیاری
  • جمعه ۲۱ آبان ۹۵
  • ۱۱:۲۴

مامور کنترل مواد مخدر به یک دامداری در ایالت تگزاس امریکا می رود و به صاحب سالخورده ی آن می گوید: باید دامداری ات را برای جلوگیری از کشت مواد مخدر بازدید کنم.

دامدار، با اشاره به بخشی از مرتع، می گوید:باشه، ولی اونجا نرو. مامور فریاد می زنه: آقا! من از طرف دولت فدرال اختیار دارم. 

بعد هم دستش را می برد و از جیب پشتش کارت خود را بیرون می کشد و با افتخار نشان دامدار می دهد و اضافه می کند: اینو می بینی؟ این کارت به این معناست که من اجازه دارم هرجا دلم می خواد برم، در هر منطقه ای. بدون پرسش و پاسخ. حالی ات شد؟ می فهمی؟

دامدار محترمانه سری تکان می دهد، پوزش می خواهد و دنبال کارش می رود.

کمی بعد، دامدار پیر فریادهای بلند می شنود و می بیند که مامور از ترس گاو بزرگ وحشی که هر لحظه به او نزدیک تر می شود، دوان دوان فرار می کند.

به نظر می رسد که مامور راه فراری ندارد و قبل از این که به منطقه ی امن برسد، گرفتار شاخ گاو خواهد شد. 

دامدار لوازمش را پرت می کند، باسرعت خود را به نرده ها می رساند و از ته دل فریاد می کشد: کارت... کارتت را نشانش بده.


نتیجه اخلاقی

نباید بدون فکر از قدرت میز مدیریت استفاده کرد!


  • نمایش : ۲۷۵
  • Amir Hossein
    جالب بود
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    قصه ها
    برای "بیدار کردن" ما
    نوشته شدند ؛
    اما تمام عمر
    ما برای "خوابیدن"
    از آن ها استفاده کردیم ...!