باید از زمان حال استفاده کرد

  • علی اسفندیاری
  • چهارشنبه ۲۲ دی ۹۵
  • ۰۶:۰۹


روزی کشیشی تصمیم گرفت تا چند هفته را در صومعه ای در نپال بگذراند. 

یک روز عصر وارد یکی از چندین معابد آن صومعه شد و کشیشی را دید که لبخند بر لب داشته و بر روی محراب نشسته بود. 

آن کشیش پرسید: برای چه شما می خندید؟ 

گفت: برای آنکه متوجه معنای موز شده ام.! آن کشیش این را گفته و کیسه ای که همراه داشت را باز کرده و یک موز پلاسیده را از درون آن بیرون آورد: این زندگی است که گذشته و در لحظه مناسبش از آن استفاده نشده است و حالا دیگر خیلی دیر است. پس از آن، بلافاصله از درون کیسه اش یک موز سبز و نرسیده را بیرون آورده و آن را نشان داده و سپس مجددا آن را به درون بازگرداند و گفت: این نیز زندگی است که هنوز رخ نداده و نرسیده و باید منتظر لحظه ی خاصش ماند. سر انجام یک موز رسیده را بیرون آورده، پوستش را کنده و همان طوری که آن را با آن مرد تقسیم می کرد گفت: این زمان حال حاضر است. پس بدون ترس باید از آن استفاده کرد.



  • نمایش : ۲۹۹
  • ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    قصه ها
    برای "بیدار کردن" ما
    نوشته شدند ؛
    اما تمام عمر
    ما برای "خوابیدن"
    از آن ها استفاده کردیم ...!