قفل ها و کلید های ارتباطی

  • علی اسفندیاری
  • جمعه ۲۱ آبان ۹۵
  • ۱۰:۵۹

.

قفل ها و کلید های ارتباطی؛ که خواهش می کنم شما دوستان حتما به کار ببندید !!


چرا مردم از هم این همه سؤال می‌پرسند ؟؟


مثلا چرا می‌پرسند : روی صورتت جوش درآورده ای ؟

چرا این همه لاغر شده ای ؟؟

رنگت چرا این همه پریده ؟؟


اینها سئوال های خالی کننده ای هستند


و بدتر از این ها اینکه بپرسی :


فلانی کجاست ؟؟ چندتا بچه داری ؟؟چرا بچه دار نشدی ؟؟ چرا بچه ات اینهمه چاق است ؟؟ چرا خانه ات این همه قدیمی است... خانه ی قدیمت بهتر نبود ؟؟


چرا سوال هایی می‌کنیم از یکدیگر که ممکن است هم را مجروح کنیم ؟؟


چرا از هم نمی‌پرسیم که این پیراهن چه قدر به تو می‌آد، از کجا خریدیش ؟؟


یا چرا به هم نمی‌گیم چقدر چشمات برق می‌زنه امروز

چقدر این رنگ بهت می‌آد

چقدر در کنارت از گذشته آروم ترم

چقدر دلتنگت بودم و چه خوب که بعد از این همه وقت دوباره دیدمت


به موهای سفید دوستمان چه کار داریم ؟؟

اگر بخواهد خودش درباره اش با ما حرف می زند ... به لکی که پیشانی اش برداشته ... به لایه های چربی ای که ممکن است بر بدنش افزوده شده باشد، یا به چین و چروک های صورتش ...


این عبارت، چقدر ، عبارت بی رحمانه ایست و بی رحمانه تر اینکه از زبان یک دوست شنیده شود : چه قدر خراب شده ای ... خراب شده ای یعنی چه ؟؟

چقدر پیر شده ای ؟؟


یعنی اتفاقی ناگوار یا خستگی هایی بیشمار بر پشت و شانه های دوستمان، آشنایمان یا عزیزمان وارد آمده و حالا که ما بعد مدتها او را دیده ایم، با گفتن این عبارت باید حتما به او بفهمانیم که تو خراب شده ای و من این را از پوستت ... از صورتت ... از لاغری ات و از گودی پای چشمانت فهمیده ام و من پتک محکم تری بر سرت فرو خواهم آورد تا تو خراب تر از این که هستی شوی ...


اصلا چرا از هم سئوال می کنیم ... چرا می‌پرسیم : این مدت که نبودی کجا بودی ؟؟


یا چرا با طعنه میگیم این همه مدت با کی بودی که یاد ما نکردی ؟؟


چرا کلمات و جملاتمان را نمی‌سنجیم ؟؟... ممکن است واقعا کسی با یک جمله ی ساده ی ما زخمی تر از آنچه هست شود ...


اصلا به ما چه مربوط که دوستمان چرا ماشینش را فروخته، چرا بچه هایش را به فلان مدرسه گذاشته، چرا خانه اش را عوض کرده، چرا از کارش بیرون آمده ؟؟


مگر نه اینکه اگر خودش بخواهد به ما خواهد گفت ...


کمی درنگ کنیم در ابتدای دیدارها و همدیگر را با سوالات عجولانه نیازاریم !!


اگر میخواهیم دیگران حس خوبی از ما پیدا کنند، با کلمات و جملات دلنشین و ‌پر انرژی با آنها مکالمه کنیم .


مثل این کت و شلوار چقدر بهت میاد


امروز خیلی شاداب تری


چهره تون امروز خیلی بشاش تره


نه اینکه دروغ بگویید !! خیر


فقط نکات مثبت را در طرف مقابل ببینید، نه نقاط ضعف و ‌منفی را


به دوستان و اطرافیانشون عشق بدیم !!


انرژی مثبت بدیم !!


حتی شده با یه لبخند


باور کنید محبت و مهرورزی خرجی نداره !!


چی میشه وقتی تو اتوبوس یا مترو یا تاکسی نشستید، وقتی چشمتون به چشم نفر بغل دستی یا روبرویی تون می افته، به جای اینکه روتون رو برگردونین، یا سرتون رو ببرید تو گوشی، یا چشماتون رو ببندید ... با یه لبخند زیبا، یه حس زیبا و‌ خوب رو بهش منتقل کنید ؟؟


امتحان کنید !! باور کنید خرجی نداره !!


مهرورزان 


  • نمایش : ۴۰۱
  • ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    قصه ها
    برای "بیدار کردن" ما
    نوشته شدند ؛
    اما تمام عمر
    ما برای "خوابیدن"
    از آن ها استفاده کردیم ...!